ای عزیزنا ...... رفتاری بس زننده داشتند همی و من را سخت ازرده نمودند ... از قضای روزگار در جائی رو به روی ان سکنی گزیده بودم و شب در فکر بودم که چگونه تلافی نمایم .. پس با 4 نفر از مریدات اناث و ذکور مجدد به انجا شدیم و در هنگام صرف طعام .. و شلوغی و ازدحام .. چون یخ در زیر افتاب نفر به نفر از ما کم گردید که اخرین ان من بودم که با برداشتن خلال دندانی چند و با خونسردیه تمام ضمن سفارش 4 پرس جهت بردن و برای کشیدن سیگار از انجا به در امدم .. و هنوز سیگارم تمام نشده است که بازگردم و 4 پرس بستانم و هزینه خورده را پرداخت کنم .. اینچنین است انتقام ما تا بلکه پند گیرند و رستگار شوند
اماما از شما روایتی شنیدیم که در دیار نور کته کبابی است که خطابش کنند "تمیشان" و رفتار زننده ای با شما سرور داشته اند اگه رخصت دهید با خاک یکسان بنمائیم خودشان را بکبابیم بدهیم سگان و گرگان ضیافت کنند