موضوعات: 9,217
نوشته ها: 156,053
کاربران: 5,710
آنلاين ها: 10
کاربر جديد:


هم اکنون شهروند ايريپابليک شويد

با مراجعه به ويکي از جديدترين آموزش ها و اطلاعات در خصوص ايريپابليک باخبر شويد.
صفحه خانگي اضافه به علاقمندي ها نقشه سايت

صفحه 3 از 8 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 73
  1. #21


    نوشته ها
    748
    مشاهده پروفايل}   درجه نظامي Field.Marshal :   افزودن به ليست دوستان   مشاهده گروه هاي اجتماعي
    تشکر
    16,093

    پیش فرض

    مرسى دمت گرم
    ......

  2. #22


    نوشته ها
    526
    مشاهده پروفايل}   درجه نظامي National.Force :   افزودن به ليست دوستان   مشاهده گروه هاي اجتماعي
    نام کاربری سایت
    bikhabar
    تشکر
    2,445

    پیش فرض

    آقا چون اخبار این بازی دیر به دیر منتشر میشه سعی می کنم داستان ها و نقد های سری های قبلی رو هم تو این تاپیک بذارم

    ---------- Post added at 12:36 AM ---------- Previous post was at 12:20 AM ----------



    Assassins
    creed1

    story
    part1
    داستان بازی در سال 2012 پیگیری می شود . جایی که دزموند مایلز ، یک متصدی بار (میخانه) توسط شرکتی به نام آبسترگو دزدیده شده است . دزموند اصالتا از گروه اساسین است . اساسین گروهی مسلمان هستند که به سرکردگی ابن سینان قصد دارند با قتل فرماندهان جنگ صلیبی ، آن ها را پایان دهند .
    +++ اساسین ، گروه مسلمان بوده اند که به سرکردگی ابن سینان در قلعه مسیف فرماندهی خود را به پا کردند .
    اساسین معمولا برای نشان دادن وفاداری خود انگشت سوم خود را قطع می کردند تا بتوانند از خنجر مخفی قتل که یکی از ابداعات مسلمانان بود استفاده کنند .

    شرکت آبسترگو دستگاهی به نام آناموس ساخته است که با توجه به DNA شخص استفاده کننده ، می توانید وقایع اجداد شخص را بازسازی کند . از آن جایی که دزموند یکی از نوادگان اساسین است ، آبسترگو مقاصد نامشخصی را با برگرداندن وقایع گذشته دارد . ناموس نوعی آنالیزگر DNA است که می تواند آن را تا چنین نسل در یک نمونه پیدا کند .
    از آنجایی که آناموس هنوز تکمیل نشده و مراحل آزمایش را می گذراند ، نمی تواند بطور کامل وقایع را از روی DNA های دزموند بازسازی کند و دزموند نیز بارها با دستگاه دچار مشکل می شود که اصطلاحا به آن گلیچ می گویند و در بازی به صورت ترکیبات کربن دار نشان داده می شود. در بازسازی وقایع ، فردی به نام الطیر ابن لا احد ، (الطیر ، پسر هیچکس - Altair Ibn la-ahad) یکی از شاگردان با استعداد و وفادار شخصی به نام المعلم است . المعلم ، به الطیر ماموریتی می دهد که از یکی خرابه های دمشق به نام قلعه سلیمان ، یک قطعه ارزشمند به نام قطعه باغ عدن (Piece of Eden) را برای او بیاورد .
    قطعه باغ عدن یا قطعه باغ بهشت یک قطعه ساختگی توسط مسلمان است که قدرت بسیار زیادی دارد و در نزدیکی دمشق به نام قلعه سلیمان نگهداری می شده است . قلعه سلیمان یک دژ مستحکم و پر از ادوات جنگی بوده که بنا بر روایات یکی از قطعات باغ عدن در ان نگهداری می شده است .
    ---------------------------------------------------------------------------------------
    پایان قسمت اول
    ويرايش توسط Aidin : 14/08/28 در ساعت 12:39 AM


  3. 2 کاربر زیر از Aidin برای این پست مفید تشکر کرده اند:

    amir2040 (14/08/29),amirh.o.s (14/08/28)

  4. #23


    نوشته ها
    526
    مشاهده پروفايل}   درجه نظامي National.Force :   افزودن به ليست دوستان   مشاهده گروه هاي اجتماعي
    نام کاربری سایت
    bikhabar
    تشکر
    2,445

    پیش فرض

    چند عکس از الیزه دفری تمپلار
    [IMG][/IMG]
    [IMG][/IMG]
    [IMG][/IMG]

    ---------- Post added at 01:48 AM ---------- Previous post was at 01:37 AM ----------

    [IMG][/IMG]
    [IMG][/IMG]
    [IMG][/IMG]
    [IMG][/IMG]


  5. کاربران زیر از Aidin به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند:

    amirh.o.s (14/08/28)

  6. #24


    نوشته ها
    748
    مشاهده پروفايل}   درجه نظامي Field.Marshal :   افزودن به ليست دوستان   مشاهده گروه هاي اجتماعي
    تشکر
    16,093

    پیش فرض

    يه سوال قلعه سليمان كدوم بود؟

    ---------- Post added at 11:05 AM ---------- Previous post was at 11:04 AM ----------

    من اصن يادم نمياد يك رو
    ......

  7. کاربران زیر از amirh.o.s به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند:

    Aidin (14/08/28)

  8. #25


    نوشته ها
    526
    مشاهده پروفايل}   درجه نظامي National.Force :   افزودن به ليست دوستان   مشاهده گروه هاي اجتماعي
    نام کاربری سایت
    bikhabar
    تشکر
    2,445

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirh.o.s نمایش پست ها
    يه سوال قلعه سليمان كدوم بود؟

    ---------- Post added at 11:05 AM ---------- Previous post was at 11:04 AM ----------

    من اصن يادم نمياد يك رو
    هرچی گشتم عکس ازش پیدا نکردم ولی...


    در زمانی که دنیا گرفتار جنگ های صلیبی شده بود،الطیر و دوبرادر به نام مالیک(Malik) و کادار(Kadar) توسط المعلم به یک ماموریت خطیر و مهم فرستاده شدند. ماموریت انها رفتن به دخمه های معبد سلیمان( Solomon Temple )و پیدا کردن شی قدرتمند و باستانی به نام سیب عدن(Apple of Eden)است.المعلم به انها گوشزد کرد که نگذراند تمپلار ها به سیب دسترسی پیدا کنند و بعد از پیدا کردن شی مزبور سریع ان را به المعلم باز گردانند.انها به معبد سلیمان رفتند و در دخمه های معبد به دنبال سیب عدن بودند.بعد از مدتی انها رئیس بزرگ تمپلار ها را با سربازانش مشاهده کردند که به دنبال سیب عدن بودند.المعلم به انها گفته بود که با تمپلارها درگیر نشوند اما غرور الطیر باعث شد که او وارد مخمصه ی بزرگی شود.وی به رابرت حمله کرد اما رابرت او را محکم پرت کرد و الطیر از دخمه به بیرون پرتاب شد.مالیک و کادار هم در همان دخمه ماندند و مجبور به مقابله با تمپلار ها شدند.الطیر به سرعت به شهر مصیاف رفت تا به المعلم اطلاع دهد...


  9. کاربران زیر از Aidin به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند:

    amirh.o.s (14/08/28)

  10. #26


    نوشته ها
    748
    مشاهده پروفايل}   درجه نظامي Field.Marshal :   افزودن به ليست دوستان   مشاهده گروه هاي اجتماعي
    تشکر
    16,093

    پیش فرض

    يادم افتاد دمت گرم
    همونجا كه يكى از اون دوتا مرد
    ......

  11. کاربران زیر از amirh.o.s به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند:

    Aidin (14/08/28)

  12. #27


    نوشته ها
    526
    مشاهده پروفايل}   درجه نظامي National.Force :   افزودن به ليست دوستان   مشاهده گروه هاي اجتماعي
    نام کاربری سایت
    bikhabar
    تشکر
    2,445

    پیش فرض

    assassins
    creed1
    story
    part2


    الطیر نیز با دو تن از همکارانش روانه آن جا می شود . از آن جا که الطیر تجربه بیشتری نسبت به بقیه گروه داشت ، او راه را انتخاب کرد . در بین راه به فردی برخورد کردند . الطیر نیز بدون معطلی فرد بیگناه را کشت . همکارش نیز در پی ستیز و بهانه عدم اطاعت از قوانین اساسین ، با الطیر به جروبحث پرداخت . الطیر هم که بهترین فرد گروه بود گفت که من صلاح ماموریت را در این دیدم که این فرد کشته بشود و تو نیز باید از من اطاعت کنی . هنگامی که آن ها به محل نگهداری قطعه عدن رسیدند ، رابرت دی سابله یکی از اعضای Knights Templar در آن جا بود و مشغول برداشتن آن قطعه و طلا و جواهرات کنار آنها بودند .
    رابرت دی سابله چهارم رهبر قبرس و بخشی از شمال آفریقا امروزی در سالهای 1191 تا 1193 بوده است . او یکی از مصببین شروع جنگ های صلیبی و یکی از اعضای گروه سربازان مخلص مسیح و شوالیه های سولومان بوده است (سولومان مترادف سلیمان یا صلح دوست است) به گروه سربازان مخلص مسیح و شوالیه های سولومان (Poor Fellow-Soldiers of Christ and of the Temple of Solomon) به اختصار شوالیه های مبارز یا Knights Templar گفته می شد . شوالیه های مبارز کسانی بودند که پایه گذار مسیحیت در روم بودند . آن ها از یک کلیسای کاتولیک مسیحی برخاستند و بصورت سعودی قدرت را در دست گرفتند تا زمانی که به اورشلیم و سرزمین پاک آمدند . در روایات آمده است که اولین پایگاه شواله های مبارز ، مسجد الاقصار در فلسطین بوده است .
    الطیر بازهم مغرور شد و به جرو بحث پرداخت که رابرت بزگترین دشمن ماست و باید کشته شود . هنگامی که الطیر برای حمله به رابرت قصد کرد دوستش سعی کرد جلوی او را بگیرد اما نتوانست . الطیر نیز در کشتن رابرت ناکام بود و رابرت خنجر او را گرفت و به سمت دیگر جعبه و مکان نگهداری قطعه پرتاب کرد و الطیر در آن جا گیر کرد و مجبور شد به مسیف بازگردد .
    در بازگشت به قلعه ، الطیر به المعلم در مورد ناکامی خود گفت اما چند لحظه بعد ، همکارش با دستی خونین وارد شد و گفت که پس از قانون شکنی های الطیر برادر من را کشتند اما من قطعه را آوردم .
    +++ فرقه اساسین سه قانون کلی داشتند که یکی از آن ها نکشتن مردم بی گناه بود +++
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------
    پایان قسمت2


  13. کاربران زیر از Aidin به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند:

    amirh.o.s (14/08/28)

  14. #28


    نوشته ها
    526
    مشاهده پروفايل}   درجه نظامي National.Force :   افزودن به ليست دوستان   مشاهده گروه هاي اجتماعي
    نام کاربری سایت
    bikhabar
    تشکر
    2,445

    پیش فرض

    Assassins
    creed1

    story
    part3
    در همین هنگام که المعلم الطیر را بخاطر قانون شکنی هایش سرزنش می کرد ، یکی از سربازان وارد شد و گفت که رابرت به شهر حمله کرده است . سپس الطیر مامور می شود که به شهر برود و سربازان رابرت را بکشد . بعد از چندی که آنها زیاد می شوند ، المعلم نقشه ای می چیند که طی آن ، سربازان رابرت را بترساند و آنها را از بین ببرد . الطیر و چند تن دیگر مامور می شوند که از بلندی به زمین بپرند و المعلم به رابرت گفت که اینجا را ترک کن و گرنه خواهی مرد . ببین که سربازان من از مرگ هیچ واهمه ای ندارند ! سپس به الطیر فرمان می دهد که بپرد . الطیر نیز می پرد و از پشت سر سربازان رابرت به بالای برجی پر از الوار می رود و با آزاد کردن طناب الوار را بر سر سربازان می ریزد و رابرت نیز متواری و سپاهش از بین می رود .
    سپس الطیر بدلیل سر پیچی از دستور ، در ملا عام مورد چاقو خوردن قرار می گیرد و به ظاهر کشته می شود . سپس المعلم که در واقع نمایشی اجرا کرده بود برای الطیر توضیح می دهد که هیچ چیز واقعی نیست و همه چیز مجازی است و این فقط یک نمایش و صرفا جادو بوده است . و این که الطیر دوباره به یک شاگرد صفر تبدیل می شود تا فنون را از نو یاد بگیرد . پس از انجام یک سری کارها ، الطیر یک لیست 9 نفره از المعلم دریافت می کند که مامور به قتل تمامی آنهاست . الطیر هر بار با کشتن یک فرد اطلاعاتی درباره قوم خود و همچنین فرد بعدی بدست می آورد که سرانجام به فرد آخر یعنی رابرت دی سابله رسید . پس از کشتن او ، رابرت در آخرین کلمات خود بیان کرد که او و المعلم هردو جز گروه Knights Templar هستند و المعلم او را گول زده است و از او برای کشتن دیگر اعضای گروه و بدست آوردن قطعه عدن استفاده کرده است . الطیر نیز برای کشتن المعلم روانه مسیف شده و پس از کشتن المعلم در می یابد که قطعه عدن باعث توهم و ایجاد وهم می شود و تمام پدیده های رخ دهنده را بسیار غیر واقعی جلوه می دهد . این قطعه باعث می شود که تمام مردم به یک سری انسان بدون قابلیت تصمیم گیری تبدیل شوند و فقط از فرمان رهبرشان پیروی کننند . (قتل الطیر در جلوی عموم) با کشته شدن المعلم قطعه عدن فعال شده و جهان را با شماره ها و حروف و شکل های عجیبی نشان می دهد

    ---------- Post added at 08:01 PM ---------- Previous post was at 07:44 PM ----------

    پیش داستان منتشر assassins creed unity توسط ubisoft:
    در زمان انقلاب فرانسه خانواده دوریان یک خانواده اساسینی بود که پدر آرنو(شخصیت اصلی) درجدال با تمپلارها کشته میشه.خانواده دفری که یک تمپلار بودند و پدر آرنو رو کشته بودن آرنو رو به فرزند خواندگی قبول می کنند.آرنو از بچگی پیش اونا بزرگ میشه و ازهمون بچگی هم با الیزه(شخصیت اصلی زن)دوست بوده.تا این که ماجرای انقلاب پیش میاد و اساسین ها به روند انقلاب کمک می کنن پدر الیزه به آرنو اجازه میده که با اساسین ها همراه بشه.اما خوب این کار آرنو و الیزه رو مقابل هم قرار میده.کمی بعد پدر ایزه توسط اساسین ها کشته میشه و این کار آرنو را خشمگین و ناراحت میکنه و باعث میشه که به تمپلار ها بپیونده ت انتقام بگیره.این بازی بیش تر در گیری های درونی آرنو را روایت میکنه.احتمالا این بازی چند پایان را خواهد داشت


  15. کاربران زیر از Aidin به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند:

    amirh.o.s (14/08/28)

  16. #29


    نوشته ها
    748
    مشاهده پروفايل}   درجه نظامي Field.Marshal :   افزودن به ليست دوستان   مشاهده گروه هاي اجتماعي
    تشکر
    16,093

    پیش فرض

    كم مونده من برم سمت تمپلار ها بازى كنم
    ......

  17. #30


    نوشته ها
    526
    مشاهده پروفايل}   درجه نظامي National.Force :   افزودن به ليست دوستان   مشاهده گروه هاي اجتماعي
    نام کاربری سایت
    bikhabar
    تشکر
    2,445

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirh.o.s نمایش پست ها
    كم مونده من برم سمت تمپلار ها بازى كنم
    کم نمونده دیگه باید بریم سمت تمپلارها


  18. کاربران زیر از Aidin به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند:

    amirh.o.s (14/08/29)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •